صفحه اصلی

ایمیل مطالب چهار هزار شهید پشتیبانی

قرآن کریم
مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی در شبکه های اجتماعی
مقام معظم رهبری
مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی
دکتر علی اصغر شعردوست
محمد حسین غلامی سرای
شهدا
مداحی
سخنرانی
آموزشی
دعای های ماه رمضان
مناسبت های ملی
مناسبت های مذهبی
اجتماعی
نرم افزار
استاد فانی تبریزی
گروه فرهنگی فخرالذاکرین
حاج سید حسین کهنموئی
متن ادبی
پیامبر اکرم (ص)
امام حسین (ع)
حضرت ابوالفضل (ع)
اعیاد شعبانیه
امام سجاد علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع)
امام زمان (عج)
حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)
آذربایجان بایاتی لاری
حضرت معصومه (س)
امام جواد علیه اسلام
مفاخر آذربایجان
پیام تسلیت
امام حسن مجتبی (ع)
امام حسن عسکری (ع)
کهنمو
آیا می دانید؟!
ترفند
احادیث
حماسی
بسیج
محمود جدیری کهنموئی
حضرت فاطمه زهرا (س)
امام محمد باقر علیه السلام
امام علی علیه السلام
امام هادی علیه السلام
حضرت علی اصغر علیه السلام
حضرت زینب کبری سلام الله علیها
امام جواد علیه اسلام
امام موسی کاظم علیه السلام
حضرت علی اکبر علیه السلام
محرم
مادر
احادیث
امام رضا علیه السلام
ایران

          روزی تو خواهی آمد

نویسنده :

موضوع :



و هر روز، تشنه‌تر از پیش، سر به کوهوار شانه‌هایِ آسمانی‌ات گذاشتند.
چقدر این روزهای بی تو، کش آمده‌اند! چقدر طولانی شده، صدای نیامدنت!
چقدر غلیظ است هوای دلتنگی‌ات!
ای مهربانی بی حدّ!
که روشنی بی‌وقفه هزار اقیانوس، زیر آرامش قدم‌هایت، شناور است و داغ هزار آتشفشان ریشه داده است در چشم‌های بی‌نصیب‌مان.
تا چند چلّه‌نشینی این زمستان‌های بی‌اندازه؟!
تا چند دوندگی این سنگلاخ‌های یکنواخت؟!
تا چند شمارش این ستارگان ارجمند؟!
تا چندچشم‌به راهی این کوچه‌های تودرتوی تاریک؟!
حلقه کدام در را بکوبیم؟
در گوش کدام جاده، زخم‌هایمان را بخوانیم؟
تاریکی در خیابان‌ها سرازیر شده؛ مرگ در پستوها نعره می‌زند.
و چقدر از زلال پونه و نارنج، هوا رقیق است!
و چقدر، مرگ در لابه‌لای دیوارها زانو می‌زند!
و چقدر گرسنگی، در پستوی خانه‌های حقیر فراوان است!
... فانوسی می‌خواهد، این شب‌های در خیال آمدنت، تا دیدار تازه پنجره‌ها را، بر پیشانی روشن دریا بیاویزد.
و چُرت تمام خواب‌های شیطانی را پاره کند.
... بارانی تازه می‌خواهد این شوره‌زارهای همیشه تا خمیازه‌های کشدار علف‌ها را رشته رشته پنبه کند.
و صبحی بنفش را در شریان آسمان‌ها بریزد.
نسیمی رونده می‌خواهد این بی‌شمار اندوهانِ چشم‌ها،
تا آواز پرند هزار پرستو را در شکاف دیوارها بریزد،
تا کدام مرتبه از روشنی رودها، چشم‌هامان را ورق بزنیم.
که هیچ پرنده‌ای پرواز را مشق نمی‌کند.
و هیچ درختی، پای زمزمه آبها شکوفه نمی‌دهد.
... زخمی گشوده می‌خواهد این دقیقه‌های لایتناهی بیمار.
تا جرعه جرعه، شرجی نیامدنت را خالی کند بر سرِ دلتنگی این روزها.
ای سجاده نیایشت، رشته رشته در ادامه باران.
و ای آرامش آسمانی‌ات در نهایت شوریدگی درخت.
با همان سکوت دیگر گونه‌ات.
با همان سخاوت همواره‌ات.
با همان قدم‌های افراشته‌ات.
با همان نگاه صاعقه‌وارت.
با همان لبخند حُسن یوسفت.
با همان ایستادن روشنانه‌ات.
بایست!
در مقابل دلتنگی قدیمی این خاک.
رو به روی همواره این مسمومیت بی‌حدّ.
خالی کن!
مهربانی‌ات را در سفال تنگدستی این تاریک مخوف،
خالی کن!
بهار تازه پیراهنت را در کنج خزانی این دقایق اندوه،
خالی کن!
باران بی‌وقفه آمدنت را در بیابانیِ این فصل‌های گرسنه،
بتکان!
نگاه روشنت را در ذرات خستگی زمان،
بتکان!
دامان ستاره‌پرورت را در ظلمت این دقیقه‌های تنگدست،
بتکان!
پلک‌های آفتابی‌ات را در سبوهای یخ‌زده و گرسنه.
هوای بی‌تو،
تیغی نشسته در شریان رودهای تشنه جهان است؛
سنگی انباشته بر چشم‌های آسمانی است؛
گردبادی جهنده در روشنی باغچه‌هاست.
هوای بی تو،
هوای خالی اندوه است؛
هوای خالی مرگ است؛
هوای سوزنده از طعم بی‌عدالتی است.
ای مبهمِ روشن!
تا چند زمستان، چشم‌هایمان را روشن نگه داریم؟!
تا چند انگشتانه دلتنگی‌مان را کنار بگذاریم؟!
تا چند از نردبان دوری‌ات، بالا برویم؟!
تا چند پرنده چشم‌هایمان را بگیریم زیر آفتاب؟!
تا چند ...؟!
ای تمام چشمه‌های جهان را فراگیر!
در کدام دامنه باران‌خیز، خیمه افراشته‌ای؟
سفره‌ات را پای کدام دریا پهن کرده‌ای؟
پیراهنت را بر کدام درخت مقدس آویخته‌ای؟
کدام ستاره از سقف خانه‌ات آویزان است؟
کدام دریا در سبویت ته‌نشین شده است؟
ای گواه محکم آمدنی نزدیک!
تا از نی یخبندان پی در پی برخیزیم.
چند آفتاب را نذر آمدنت کنیم؟
و چند نواحی مقدس را تشنه تشنه سر بکشیم؟
ای آفتاب مرتفع مهربانی!
سر بر دیوار شوربختی کدام کوچه بگذاریم؟
با این همه زمستانی که در کوله‌بارمان است؛
و با این همه پاییزی که در راه است؛
و با این همه جاده‌هایی که به بن‌بست تکیه داده‌اند.
تا جمعه آمدنت،
چند ندبه فاصله است؟


برچسب‌ها: کهنمو@shahidjodeiry, کهنمویی, سرگرد_پاسدار_شهید_محمود_جدیری_کهنمو_ئی @ipakgraphi, کهنمو
 

۱۳۹۵/۰۶/۰۱

 

مطالب گذشته

·

اللهم عجل لولیک الفرج ارسال در : ۱۴۰۱/۱۲/۲۰

·

عید مبعث مبارک باد ارسال در : ۱۴۰۱/۱۱/۲۸

·

نماهنگ روح و ریحانم      ارسال در : ۱۴۰۱/۱۰/۲۳

·

نماهنگ آقای روسپید ارسال در : ۱۴۰۱/۱۰/۰۷

·

نماهنگ اورگ خواهشی (دلهایمان با شما آرام می گیرد) ارسال در : ۱۴۰۱/۱۰/۰۷

·

نماهنگ قطعه ی نور برای خواهرم    ارسال در : ۱۴۰۱/۱۰/۰۷

·

یادمان نمی رود ارسال در : ۱۴۰۱/۰۸/۱۸

·

مداح اهلبیت (ع) شهید محمود جدیری کهنموئی ارسال در : ۱۴۰۱/۰۷/۰۷

·

مراحل ایمان  مؤمن ارسال در : ۱۴۰۱/۰۷/۰۵

·

هفته دفاع مقدس گرامی باد ارسال در : ۱۴۰۱/۰۷/۰۱

·

🔮 صبر و پایداری عامل همه پیروزی ها! ارسال در : ۱۴۰۱/۰۶/۳۱

·

🔮 نماهنگ  آنام  🌷 همسران شهدا وارثان بزرگی!     ارسال در : ۱۴۰۱/۰۵/۲۶




 مداح شهید سرگرد پاسدار محمود جدیری کهنموئی از شهدای روستای کهنمو از توابع شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی می باشند.به امید شفاعت شهیدان صلوات