|
نویسنده :
|
موضوع :
مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی |
|

💎بسم رب الشهدا و الصديقين
💠دلم را به #آسمان ها مي سپارم تا نوشته هايش را به تو نشان دهد تا شايد دفتر #قلبم را ورق بزني و گوشه اي از آن را بخواني پس برايت مي نويسم ، از دل #غريب خود برايت مي نويسم ، آري خيلي #دلم مي خواست با تو بودم در ميان ابرها ، پيش #خدا بودم نمي داني كه چقدر برايت دلتنگم،
💠 اشك هايم سرازير است اي #شهيدم، مي خواهم با تو صحبت كنم اما با چه زباني ؟!... با اين زبانم كه پر از #گناه است؟نه نمي توانم! چگونه مي شود مهمان آسمان باشم و با زبان #زميني خود صحبت كنم نمي دانم ، چه كنم ؟ پس با زبان كودكي ام برايت مي نويسم چرا كه به آسمان نزديك تر است وقتي كوچكتر بودم،
💠مادرم هميشه از تو مي گفت ، از خوبي هايت، از #نماز شب هايت، از وفاداري هايت و بالاخره از گذشت و ايثارت ... من از تو فقط همين ها را به #يادگار دارم هر صبح تصوير تو را مي نگرم تا شايد تو هم به من نظري كني #مادرم مي گفت تو هر #پنجشنبه وقتي كه به مدرسه ي طلبه قم مي رفتي به خانه ما هم سري مي زدي .
💠نمي دانم، آيا الان هم مي آيي؟ حتما ، تو مي آيي . باور كن ، هر پنجشنبه #عطر وجودت را حس مي كنم اما چرا نمي بينمت ؟ چرا صورت پر نورت را برايم نما يان نمي كني ؟ مي دانم ، اين تقصير چشم هاي من است. آن قدر گناه كرده ام كه اين گناهان چون پرده اي روي چشم ها يم شده اند و من تو را نمي بينم اي كاش دستم را مي گرفتي تا اين قدر احساس #تنهايي نمي كردم .
💠 اي شهيدم ، تو اينك در آسمان ها ماه #مجلس شده اي عين #ستاره ها چه زيبا مي درخشي خوش به حال آن شبي كه تو به آن نور مي دهي تو به آن #آرامش مي دهي اي كاش من هم شب ها به جاي خفتن در زمين در آسمان ها بودم. برچسبها:
شهيد,
شهدا,
شهيدان,
شهيد مداح کهنمو |
|
مداح شهید سرگرد پاسدار محمود جدیری کهنموئی از شهدای روستای کهنمو از توابع شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی می باشند.به امید شفاعت شهیدان صلوات
| |
|