کی می رسی ز راه / در آرزوی طلوع حجت حق
به قلم: دکتر علی اصغر شعر دوست 
پیچیده در شولای نور بر ستیغ زمان ایستاده ای و زمین، با حسرت و تلهف؛ در مدار همواره اش
انتظار طولانی خود را هر روز دوره می کند. زمین، بی تاب می چرخد و در سرسام چرخش بی نهایت،
مچاله می شود. رشتۀ رگهایش در جاذبه ای لایتناهی در هم فشرده می شود؛ زمین در انتظار فرج،
نفس نفس می زند.
ایستاده ای در اوج آرزوهای زمینیان.
هر بامداد، زمینیان از رؤیای تو سر بر می دارند و انگشتها بر پیشانی فشرده، از درهای نیمه باز
خانه های خاموش و منتظر در کوچه ها و خیابانها سرک می کشند و نام آسمانی تو را
زمزمه می کنند.
خواندن ادامه مطلب
برچسبها:
امام_زمان,
مهدی_فاطمه,
یوسف_زهرا,
منجی |