موضوع : مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی در شبکه های اجتماعی

طلوع نزدیک است اگر بخواهیم
ظهور تو زیباتر از ظهور همه‌ی زیبایی‌هاست
چشم به راه زیباترین بهاریم
خدایا انتظار چقدر دیر می‌گذرد

موضوع : مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی در شبکه های اجتماعی

سلام مهربان ترین پدر ، مهدی جان

 سلامتان که می کنم ، پنجره های قلبم رو به افق های امیدواری،  گشوده می شود . حجمی از هوای تازه و عطرآگین ، به درونم راه می یابد و صحن دلم پر از پرواز پروانه ها می شود ...

 سلامتان که می کنم ، ناگهان غم ، کوچ می کند و شاخه های بی برگی ام را صورتیِ معطر شکوفه های محبتتان ، می پوشاند و سرشار از زندگی و آرامش و لبخند می شوم ...

 شکر خدا که شما را دارم ...

 به قلم : محمد حسین غلامی سرای

موضوع : مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی

« کاش آن امتی که ظهور را می بیند ما باشیم . کاش آن امتی که پس از تلاطم های مرگبار از آزمون های دشوار سربلند بیرون آمده و جمال نازنین یوسف زهراسلام الله را می بیند ما باشیم .

« چقدر بی تابیم برای دیدنتان آقاجان!
چقدر مشتاقیم با همه ی کاستی ها و قصورهایمان چشمانمان به حضورتان روشن گردد.

«مولای من ! باهمه ی ناامیدی ها هرگز از آمدن تان در رستاخیز ظهور نا امید نیستیم و می دانیم زمین به زودی قامت شما را در آغوش خواهد کشید.

« به قلم : استاد محمد حسین غلامی سرای»

« مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی»

موضوع : مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی

 سپیده دمی از راه خواهد رسید.
سپیده دمی که خورشیدولایت طلعت زیبایش را به رخ عالم خواهد کشید.و همه مات و مبهوت آن سیمای  شکوهمند و امیدآفرین خواهند گشت.

 چه رستاخیزی خواهد شد وقتی مردگان گناه و ستم و افسونگری به یکباره با دم مسیحایی آخرین منجی ولایت برخواهند خاست.
چه یوم النشوری خواهد بود وقتی فرشتگان هم ردیف مشتاقان و دلسوختگان به قیام خواهند ایستاد.
چه قیامتی خواهد شد وقتی تمام قامت کنار کعبه خواهد ایستاد.

 ای یوسف زهرا سلام الله چقدر منتظریم تا با دیدنت هم کف و هم تُرنج پاره کنیم .
خدایا آن روز بی پایان و جاویدان ظهور را به ما نشان بده و از آن شهد دیدارمولایمان برما بچشان .

 آقاجان ولایتت  حیات بخشی است که هیچ اکسیری همتایش نیست . دستمان را بگیر ومارا بالا بکش تا وقت ظهورت زمین گیر نگردیم .

 به قلم : استاد محمد حسین غلامی سرای

 مرکز فرهنگی شهید جدیری کهنموئی

موضوع :

می رسی با ترنم باران
می نوازی کویر سوزان را
دست عزت کشی چو برسرمان
لاله باران کنی بهاران را



 

موضوع :

درد شیدایی

 غم فراق تو و سوز درد شیدایی

 شرر به جان زده ای معدن شکیبایی

 شنیده ایم همه روز جمعه می آیی

 هزار جمعه بیامد چرا نمی آیی؟!

 استاد فانی تبریزی

 

موضوع : محمد حسین غلامی سرای

شوق روی تو

منظومه ای ترکی و فارسی در شوق مولای عالم

به قلم: استاد غلامی سرای



دانلود پادکست

دانلودنماهنگ


ای چشم های خسته ی رویا به روی تو

باز آ که چشمهاشده دریا به روی تو

هر سینه ای که می تپد از اشتیاق توست

نظّاره مانده دیده ی دنیا به روی تو

این دردها به جزنگاه تو ساکن نمی شود

هرزخم می شود دوباره مداوا به روی تو

گوللر آچار اگر جمالیوی گلشنده گورسلَر

مدهوش اولار بهشتین اهلی گولی سنده گورسلر

اچسان جمال دلبری گون گونَن آیریلار

شوقوننان عشق عالمه افشان اولوب یانار

بیزتکجه یوخ که حضرت زهرا گودورسنی

قانلار جوشور ، بو محشر کبرا گودور سنی

رحم ائدکه خرداجا بالالار دا یولو گودور

عاشق لرین فراقیده یوللاری طِیّ ائدور

یازدیقجا شعری بس که" سرایی" باتیر غمه

فخری بودورکه آدوی دولدورسون عالمه

 

موضوع : دکتر علی اصغر شعردوست

کرم نما و فرودآ که خانه خانۀ توست
به قلم : دکتر علی اصغر شعر دوست

در انشقاق عرش، از روزنه ای گشاده به سمت فرش، رحمت خداوندی بر انسان نازل شد. عرشیان گلی از باغستان خدا هدیۀ فرشیان کردند. و هنوز فرشیان عطر آن گل را در مشام خود دارند و هر جا که آفتاب بر آن بتابد و باران بر آن ببارد، عطر آن گل را فرایاد می آورند.

انتظار، خیرگی چشمهای زمینیان است؛ شاید به آن روزنه ای که عرش گشوده است. چشم دوختن به آن خورشید است که از روزنه در تابش است و انوار بهشتی بر زمین می افشاند، اما... اما انسان آنچه را که باید، از عرش ستانده است. که انسان خواستنی ترین گلهای بهشتی را با عمیق ترین نیاز دلش چیده است و زمین بارها و بارها در گلبارانی بهشت و بهشتیان مطهر شده است.

خواندن ادامه مطلب

 مداح شهید سرگرد پاسدار محمود جدیری کهنموئی از شهدای روستای کهنمو از توابع شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی می باشند.به امید شفاعت شهیدان صلوات